• وبلاگ : مهجور شاكي
  • يادداشت : الان؟!...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حامد 

    نوشته با سبك جديد و جالبي بود

    از خوندنش لذت برد

    هر چند خسته شدم

    از هر متني كه توش گفته بشه خدا مهربونه و نزديكه و فلان و بهمان خسته شدم

    يه جوري مي شم وقتي مي بينم همه اينقدر اصرار دارند كه خدا مهربونه

    دوست داشتنيه، نزديكه فلانه بهمانه

    بي خيال بابا

    همه چي رو الكي الكي ربطش ميديم به خدا

    بابا بيخيال

    پاسخ

    بلاخره لذت بردين يا خسته شدين؟!!!... ربط ندادم الکي... چيزي جز فکر و حس واقعيم رو موقع ديدن فيلم ننوشتم!... خب نزديکه، نيست؟!... مخصوصا اگه با زبون شبوني باهاش حرف بزني نه اتوکشيده و لفظ قلم!... دعامون کنيد!